به نام خدا
سفر به ماسال بر فراز ابرها
چند وقتی بود که روزمرگی کار و زندگی شهریٍ مثل تهران داشت آزارم می داد و من به دنبال یک مسافرت کوتاه برای استراحت و تجدید قوا در دل طبیعت بودم،از طرفی مسئله بودجه سفر هم مزید بر علت شده بودکه، یک مسافرت کم خرج داخلی رو انتخاب کنم .
پس مشغول جستجو درباره تورهای داخلی و راهنمایی از دوستانم شدم. در واقعه این سفر برای من یک سفر کوتاه ولی ریسکی بود؛چون اولا که در اون تایم، دوستی از دوستانم واعضای خانواده ام به علت داشتن مشغله هایی که داشتن نتونستن من رو همراهی کنن؛ ومن تنهایی قصد سفر کرده بودم. ( ثانیاً سفر با تور رو تا به اون روز تجربه نکرده بودم .
بهر حال من با معرفی درست یکی از دوستان و راهنمایی های خوب کارمند تور مورد نظر، کوله نچندان سنگین خودم رو برای ییلاق های ماسالٍ گیلان بستم.چون تورها معمولا 5/2 روزه هستن بهتره که لوازم ضروری مثل لیوان، قاشق،کرم ضدآفتاب،بادگیر،پتوی مسافرتی و هر وسیله ای که به نظرخودتون ضروری هستند رو همراه داشته باشین و چون تور طبیعت گردی حساب میشه و سفر من هم در ایام بهار بود لباس بهاری و کفش ورزشی پوشیده بودم (بهترین ایام سفر ماسال اول بهار تا اواخر تابستان هست ) و چون کلاً نسبت به دیگر مناطق کشور خنک تر هست یک لباس گرم هم با خودم به همراه بردم .
سفرم با تور در روز آخر هفته اعیاد قربان و غدیر، از میدان آرژانتین در ساعت 5:30 صبح شروع شد ( البته باید ساعت 4 اونجا باشید ) و خوشبختانه و خدا رو شکر با دوست و خانم دوست داشتنی به اسم الهه جان که ایشون هم تنها بودن با اتوبوس VIP همسفر و همراه شدیم.اکثر افراد تور نسبت های دوستانه و مادر ودختر و جوان و خوب بودند.
لیدر گروه یک آقا و یک خانم بودکه هر دو خوشبختانه خوش برخورد وکاربلد بودند .
مسیر حرکت از قزوین _ رشت بود که در اطرف رشت اتوبوس مقابل یک رستوران ایستاد و ما صبحانه را بنا به انتخاب هر مسافر ( املت - نیمرو - کره و عسل ) و چای صرف کردیم ، چون پارسال این سفر رو رفتم اسم رستوران دقیق یادم نیست ولی یادم هست که جای تمیز و با سرویس دهی خوبی بود که انتخاب دیگر تورهای این شکلی نیز بود. راستی تور ما 1 میان وعده که یک کلوچه و بیسکویت و یک آب معدنی هم داشت.
سپس به سمت شهرستان ماسال حرکت کردیم،کلاً از تهران تا ماسال 4:30 تا 5 ساعت راه هستش، ولی به قدری این همسفرها و لیدر و جاده و آب و هوا خوب بودن که طول سفر رو کمتر احساس کردم، خصوصا به سمت تپه های ییلاقی ماسال که می رفتیم جاده مارپیچ مه آلود و زیبایی بکر طبیعت آن خوشی و دلپذیری سفر رو دو چندان می کرد .
![]() |
![]() |
نزدیک ظهر به ییلاق رویایی اولسبلنگان؛ و به بالای منطقه در کلبه ییلاقی خرسند رسیدیم و مسقر شدیم. خیلی بزرگ نبود از نظر امکانات در حد تیم ملی نبود؛ از نظر سرویس برای استحمام هم، بگم نداشت بهتره.):
در کل چون منطقه ییلاقی هست نمیشه انتظار اقامتگاه لوکس و مجهز داشت ولی برای یکی و دوشب اقامت در مکانی که بوی چوب و درخت را حس می کنی و جون می گیری با بخاری حتی در اواسط فصل بهار قابل قبول بود. (:
من و دوستم به همراه چند خانم دیگه به یک اتاق که با پله های چوبی به طبقه بالا راه داشت رفتیم حدودا 10 نفری میشدیم، بقیه هم در یکی و دو اتاقٍ پایین ماندن. (عکسش رو از خود داخل کلبه که به دیوار زده بود گرفتم.)
بعد از کمی استراحت و خوردن جوجه کباب و کته شمالی و زیتون و ماهی و...(البته ازدو نوع غذا حق انتخاب هر مسافر با دوغ یا نوشابه(: اگر چیز دیگه ای میخواستی میتونستی با پول خودت تهیه کنی) کوه پیمایی اختیاری دو ساعته و یا عکاسی و لذت از فضا و دورنمای کلبه که انصافاً هم لذت بخش بود (بهترین مکان برای مدیتیشن و یوگا) رو داشتیم.
من و چند خانم دیگه دیدن مناظر اطراف و پیاده روی و خوردن توت فرنگی های وحشی رو انتخاب کردیم. سپس با اتوبوس به سمت پایین تپه ها رفتیم که به دیدن دریای زیبا با هوای فرح بخش خزر و تالاب انزلی برویم.
موقع پایین اومدن از جاده اتوبوس در یک جا توقف کرد که آبشار بزرگی داشت و ما هم پیاده شدیم و علاوه بر استفاده از منظره و هوای دلپذیر به عکاسی هم پرداختیم که ناگهان بارش باران ما رو مجبور به ترک اون آبشار زیبا کرد و سوار اتوبوس شدیم و راه دریا و تالاب رو در پیش گرفتیم.
![]() |
![]() |
برای دیدن تالاب صبر کردیم باران شدید و زیبای شمال کمتر بشه سپس سوار قایق با هزینه خودمون شدیم. بعد برگشتیم و شام کباب و کته با مخلفات خوردیم و سپس دورهمی نسبتاً کوتاهی دور آتیش و بعد داخل کلبه و خوانندگی و نوازندگی یکی از مسافرهای هنرمند که سازش هم با خودش آورده بود گذروندیم و بعد هم رفتیم و خوابیدیم.
روز دوم صبحانه رو در کلبه چوبی باز هم با یکی و دو انتخاب(کره محلی وعسل- املت- نیمرو با تخم مرغ محلی) صرف کردیم . جالب بود صبح خیلی زود که بیدار شدم و برای شستن صورت به بالکن کلبه رفتم مه خیلی غلیظی تا نرده های بالکن رو گرفته بود بطوری که انگار میتونستی ازش برداری و جالبتر اینکه می تونستی بایستی و محو شدن یواش یواش و پیدا شدن سبزی جنگل رو ببینی.
بعد از صبحانه تور یک ساعت اختیاری نیسان سواری به ارتفاعات آلاله پشت رو برای هرکس که دوست داشت گذاشته بود که من نرفتم ولی کسانی که میرفتن بادگیر و لباس گرم با خودشون بردن چون هم پشت وانت بود و هم ارتفاع بالاتری رو میرفتن که هوا سردتر از جایی بود که بودیم. و دوستانی که رفتن و برگشتن میگفتن گل های آلاله رو دیدن و گویا زمانی اونجا محل کشته شدن میرزا کوچک خان هم بوده .
سپس راهی تهران شده و در وسط راه برای خرید سوغات و نهار در منجیل توقفی کردیم و سدش رو در مسیر دیدیم و شب به تهران برگشتیم.
به قدری این سفر خوب بودکه من زمانی که به مادرم زنگ زدم و گفتم حتماً باید یه سفر با هم به ماسال بیام، او هم استقباش برای سفر بعدی رو با کمال میل اعلام کرد.(:
کلاً در شناسایی ماسال می توان گفت شهری است به نام بهشت گمشده که در کنارکوه های تالش واقع شده است و مردم این شهر به زبان تالشی تکلم می کنند. معنی کلمه ماسال کوه وار یا کنار کوه است که کلماتی مانند مسال، مازال و ... گرفته شده است. و نیز شهر در کنار رودخانه خالکایی واقع شده که این رودخانه از قله مرتفع شاه معلم سرچشمه می گیرد.پس از طی 40 کیلومتر از درون شهر ماسال گذر می نماید. این شهر به شهر آبشار نیز معروف است،آبشارهایی از قبیل آبشار ویوز در مجاورت منطقه ییلاقی النزه در شاندرمن،آبشار خون ،آبشار تولی نساء و آبشار رامینه و همینطور غارهایی مثل؛ غار باستانی خندیله پشت،غار کلچال را می توان نام برد.
و به تعریف دیگه ای ماسال به شکلی هست که فقط دو و سه روز دوست داری توی خود طبیعت و روی تپه ها راه بری و کوه پیمایی کنی و مکان های سرسبز و بکرش رو کشف کنی و جالبه که در حین این پیاده روی من دختربچه محلی را اونجا دیدم و با هم که کمی صحبت کردیم می گفت که ما زمستان ها میریم پایین تپه های ماسال و بهار و تابستان رو در ارتفاعات منطقه هستن، در واقعه زندگی کوچ نشینی داشتند.
در مسیر پیاده روی چیزهای جالب دیگه ای که میشه دید توت های وحشی ریز ولی شیرین و آبدار، و درخچه های میوه ای که خوردنی هستند و همینطور گاو ها و سگ و اردک و مرغ و اسب و حتی آبشارهای کوچک با آب آشامیدنی نیز به چشم می خورد و با این وجود درست گفتن که اگر زمانی در جنگل انسان گم بشه احتمال مرگش در اثر گشنگی و تشنگی خیلی کم هست.
نکته ی دیگه ای هم که هست ییلاق ها به شکلی بودن که شما می تونید خانوادگی برین و اون رو برای چند شب اجاره کنید و برای صبحانه از مواد لبنی مردم محلی اونجا استفاده کنید.
به کسایی که قصد سفر به مسافرت های طبیعت گردی نظیر سفر من رو و به این مناطق دارن باید بگم که می تونن زمان و کمی هزینه بیشتری کنند و تورهایی مثل ماسال_ خلخال و یا ماسال _گیلان و قلعه رودخان رو نیز برن و ببینند.
راستی جاده ییلاقی ماسال را که تا انتهای آسفالت برین ، بعد از اتمام آسفالت به سمت راست جاده مالرو رو مستقیم برید به ییلاق دشته و سپس ییلاق خشکه دریا می رسید که مسیرش بیشتر جنگل گردی هست و جالبه که قبلاً خشکه دریا دریاچه بوده ولی در حال حاضر خشک شده و این دو ییلاق هم دیدنش خالی از لطف نیست.
و در نهایت برای مراقبت از این طبیعت زیبا،کیسه زباله به همراه داشته باشید تا میهمانی خوب برای این میزبان خدادیٍ سخاوتمند باشید.
امیدوارم که شما هم تجربه طبیعت گردی این منطقه بکر و خواستنی رو داشته باشید.
نویسنده : سارا مجتبایی